|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
عنوان |
: |
تعیین اثربخشی روش درمانی سیمونتون بر ارتقا کیفیت زندگی و کاهش آشفتگی هیجانی بر زنان مبتلا به سرطان سینه |
شماره مدرک |
: |
۲۱۴۹پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روانشناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
جلوه زاده،فرانک |
استاد راهنما |
: |
ابراهیم رضایی دوگاهه |
استاد مشاور |
: |
شیما شکیبا |
چکیده |
: |
سرطان جز بیماری های تهدیدکننده زندگی محسوب می شود در این میان سرطان سینه جز شایع ترین و از نظر عاطفی روانی تاثیر گذار ترین سرطان ها در بین زنان است. در این بیماران عوارض جانبی درمان، موجب افزایش اختلالات هیجانی و کاهش چشمگیر کیفیت زندگی می شود که لزوم اجرای مداخلات روان شناختی را نشان می دهد. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی روش درمانی سیمونتون بر ارتقا کیفیت زندگی و کاهش آشفتگی هیجانی زنان مبتلا به سرطان سینه در جامعه ایرانی صورت پذیرفت. روش بررسی: طی یک طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون از بین کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز خیریه سپاس و خیریه بهنام دهش پور در نیمه اول سال 1394، 48 نفر که ملاک های ورود را دارا بودند، به صورت هدفمند انتخاب و سپس با گمارش تصادفی در 2گروه 24 نفره جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8جلسه 120 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفت . در پایان هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری یک ماهه مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی مک گیل، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس21 - DASSو پرسششنامه اضطراب مرگ تمپلر بود. یافته ها: نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار21 - SPSSتجزیه و تحلیل شدند تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه کنترل در کاهش آشفتگی هیجانی و افزایش کیفیت زندگی نشان می داد؛ اما تفاوت معناداری در مقیاس اضطراب مرگ از نظر آماری حاصل نشد. نتیجه گیری: یافته های بدست آمده از پژوهش حاضر موید آن است که روش درمانی سیمونتون باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش آشفتگی هیجانی زنان مبتلا به سرطان سینه شده است. همچنین این نتایج بیانگر این است که طراحی و اجرای مداخلات روانشناختی علاوه بر مداخلات دارویی می تواند به این بیماران جهت بهبودی و سازگاری بهتر کمک نماید. کلید واژه ها: سرطان سینه، کیفیت زندگی، آشفتگی هیجانی، روش درمانی سیمونتون |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۴ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
عنوان |
: |
نقش عوامل فراتشخیصی در پیش بینی شدت اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر |
شماره مدرک |
: |
۲۲۳۳پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روانشناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
کامی، مریم |
استاد راهنما |
: |
پروانه محمدخانی |
استاد مشاور |
: |
عباس پورشهباز |
تعداد صفحات |
: |
۱۶۲ص |
چکیده |
: |
مقدمه: عوامل فراتشخیصی، پایههای آسیبزای مشترک در اختلالات مختلف میباشند و در بسیاری از موارد همابتلایی بین اختلالات مختلف را توجیه میکنند. از جمله اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر که در بسیاری از موارد همزمان در افراد تشخیص دادهمیشود. از جمله عوامل فراتشخیصی مشترک بین این دو، بدتنظیمی هیجانی، حساسیت اضطرابی، اجتناب تجربهای و تفکر تکراری منفی است. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی و مقایسه نقش هر یک از اینها در شدت اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر و همچنین بررسی میانجیگری اجتناب تجربهای و تفکر تکراری در رابطه بدتنظیمی هیجانی و حساسیت اضطرابی با شدت اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر میباشد. روش: این مطالعه یک مطالعه پس رویدادی از نوع مطالعات همبستگی می باشد487. نفر از دانشجویان دانشگاههای شهر تهران با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند و پرسشنامههای مشکل در تنظیم هیجان، حساسیت اضطرابی -ویرایش سوم، پذیرش و عمل -نسخه دوم، تفکر درجامانده، مقیاس عاطفه منفی و مثبت -خرده مقیاس عاطفه منفی، سیاهه فرم کوتاه اضطراب سلامتی و مقیاس هفت سؤالی اختلال اضطراب فراگیر تکمیل کردند. دادهها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، همبستگی سهمی، تحلیل رگرسیون چندگانه و تابع تشخیص تحلیل شدند. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد بدتنظیمی هیجانی نسبت به سایر متغیرها، شدت اضطراب فراگیر را بیشتر پیشبینی میکند، در حالیکه حساسیت اضطرابی، قویترین پیشبین شدت اضطراب بیماری است. همچنین دو متغیر پیشبین بدتنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی، بیش از متغیرهای میانجی )اجتناب تجربهای و تفکر تکراری منفی( شدت این دو اختلال را پیشبینی میکند. همچنین این 4عامل فراتشخیصی به خوبی افراد هنجاری را از افراد با اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر شدید، تفکیک میکنند. بحث: با توجه به یافتههای مطالعه حاضر، به نظر میرسد مهمترین عاملی که افراد را به ابتلا به اضطراب بیماری مستعد میسازد، حساسیت اضطرابی است؛ در حالیکه بدتنظیمی هیجانی قویترین و مهمترین عامل پیشبینی کننده اضطراب فراگیر است، هر چند سایر عوامل مانند تفکر تکراری منفی نیز به میزان زیادی شدت آن را پیشبینی میکند. به نظر میرسد رویکردهای درمانی که مؤلفههای بدتنطیمی هیجانی و تفکر تکراری منفی را در اضطراب فراگیر و حساسیت اضطرابی، به خصوص حساسیت نسبت به نشانههای بدنی را در اضطراب بیماری هدف قرار میدهند، در درمان این اختلالات مؤثرتر هستند. |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۴ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی |
عنوان |
: |
شناسایی بد عملکردی مولفه های هیجانی در بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی |
شماره مدرک |
: |
۲۱۶۲پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روانشناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
باطبی،سپیده |
استاد راهنما |
: |
بهروز دولتشاهی |
تعداد صفحات |
: |
۱۶۰ص |
چکیده |
: |
هدف از پژوهش حاضر شناسایی بدعملکردی مولفه های هیجانی در بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی می باشد. در این مطالعه مقایسه ای 120 نفر شامل 60 نفر بیمار مبتلا به صرع لوب گیجگاهی و 60 نفر فرد سالم غیرمصروع به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون بازشناسی هیجان چهره ای اکمن (1976)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان DERS) ، گرتس و رومر، (2004، پرسشنامه تنظیم هیجانی شناختی CERQ)، گارنفسکی، کراییج و هاون، (2001، مقیاس پردازش هیجانی EPS)، باکر و همکاران، (2007 جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره )مانوا( در نرم افزار SPSS16 تحلیل شد. نتایج داده ها نشان داد که بازشناسی هیجان چهره ای در بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی نسبت به گروه سالم در دو زمینه صحت پاسخها و زمان واکنش عملکرد ضعیف تر و همچنین تنظیم هیجانی و تنظیم شناختی -هیجانی و پردازش هیجانی نیز در این بیماران نسبت به گروه سالم عملکرد پایین تری دارد05/0<="" td=""> |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۴ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی |
عنوان |
: |
فراوانی و الگوی مصرف الکل در بین دانشجویان و ارتباط آن با ابعاد شخصیتی |
شماره مدرک |
: |
۲۲۲۸پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روان شناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
بلاشی، امیر |
استاد راهنما |
: |
بهروز دولتشاهی |
استاد مشاور |
: |
اصغر دادخواه |
تعداد صفحات |
: |
۱۵۸ص |
چکیده |
: |
هدف از این پژوهش تعیین فراوانی و الگوی مصرف الکل و نقش عوامل شخصیتی مرتبط با مصرف الکل در بین دانشجویان است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی توصیفی است. آزمودنی ها 500 دانشجوی مشغول به تحصیل در یکی از دانشگاه های شهر تهران، در سال 1392 بودند. نمونه گیری با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انجام گرفت. آزمودنی ها به پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه شخصیتی نئو فرم کوتاه ( NEO FFI) و پرسشنامه پیمایش مواد و مشروبات الکلی امریکا پاسخ دادند. اطلاعات با روش آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: برای تحلیل داده های پژوهش آنووا، tمستقل و خی دو به کار برده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که فراوانی مصرف الکل در بین دانشجویان حدود 20 درصد می باشد. همچنین نتایج بیانگر این است که فراوانی مصرف الکل بین دختران و پسران از نظر آماری تفاوت معناداری دارد. به عبارت دیگر فراوانی مصرف در بین دانشجویان پسر به طور معناداری بیشتر از دختران می باشد. در خصوص الگوی مصرف نیز نتایج نشان داد که الگوی مصرف کم بیشترین درصد یعنی حدود 59 درصد از کل الگوی مصرف را شامل می شود. اما بین الگوی مصرف و جنسیت رابطه ی معناداری مشاهده نگردید. در بررسی ویژگی های شخصیتی بین مصرف کنندگان الکل و کسانی که مصرف نمی کنند نیز دیده شد که دو گروه تنها در بعد گشودگی با یکدیگر تفاوت دارند. بحث و نتیجه گیری: در ویژگی های شخصیتی به جز بعد گشودگی بین دو گروه مصرف کننده الکل و افرادی که الکل مصرف نمی کنند تفاوت معناداری وجود ندارد. کلمات کلیدی: فراوانی مصرف الکل، الگوی مصرف الکل، پرسشنامه شخصیتی نئو |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۳ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||
|
عنوان |
: |
شناسایی نقش سطح تحول من)ایگو (و ابعاد تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر)SBI( |
شماره مدرک |
: |
۲۰۸۹پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روانشناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
محمدیان، ابوالفضل |
استاد راهنما |
: |
شیما شکیبا |
استاد مشاور |
: |
بهروز دولتشاهی |
تعداد صفحات |
: |
۱۳۱ص |
چکیده |
: |
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش سطح تحول من )ایگو( و ابعاد تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(IBS) بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر 80 نفر که 40 نفر بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و 40 نفر گروه کنترل بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش سطح تحول من ازآزمون فرافکن تکمیل جمله SCT لووینگر و برای سنجش تنظیم هیجان از پرسشنامه تنظیم هیجان ERQ گراس و جان استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارspss 19 و با استفاده از آماره های توصیفی، آزمون tمستقل، و تحلیل تشخیصی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر از سطح تحول من پایینی برخوردار هستند و از سرکوبی هیجانی بیشتری استفاده می کنند. همچنین نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که سطح تحول من، سرکوبی هیجان و ارزیابی مجدد توانستند مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر را از گروه کنترل تمییز دهند. همچنین سطح تحول من قدرت بیشتر را در تمییز گروه آزمایش و کنترل داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عوامل روانشناختی نقش مهمی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر دارد و مداخلات روانشاختی برای این بیماران ضرورت پیدا می کند. کلمات کلیدی: سندرم روده تحریک پذیر، تحول من و تنظیم هیجان |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۴ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
عنوان |
: |
تعیین اثربخشی روش درمانی سیمونتون بر ارتقا کیفیت زندگی و کاهش آشفتگی هیجانی بر زنان مبتلا به سرطان سینه |
شماره مدرک |
: |
۲۱۴۹پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روانشناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
جلوه زاده،فرانک |
استاد راهنما |
: |
ابراهیم رضایی دوگاهه |
استاد مشاور |
: |
شیما شکیبا |
چکیده |
: |
سرطان جز بیماری های تهدیدکننده زندگی محسوب می شود در این میان سرطان سینه جز شایع ترین و از نظر عاطفی روانی تاثیر گذار ترین سرطان ها در بین زنان است. در این بیماران عوارض جانبی درمان، موجب افزایش اختلالات هیجانی و کاهش چشمگیر کیفیت زندگی می شود که لزوم اجرای مداخلات روان شناختی را نشان می دهد. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی روش درمانی سیمونتون بر ارتقا کیفیت زندگی و کاهش آشفتگی هیجانی زنان مبتلا به سرطان سینه در جامعه ایرانی صورت پذیرفت. روش بررسی: طی یک طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون از بین کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز خیریه سپاس و خیریه بهنام دهش پور در نیمه اول سال 1394، 48 نفر که ملاک های ورود را دارا بودند، به صورت هدفمند انتخاب و سپس با گمارش تصادفی در 2گروه 24 نفره جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8جلسه 120 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفت . در پایان هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری یک ماهه مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی مک گیل، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس21 - DASSو پرسششنامه اضطراب مرگ تمپلر بود. یافته ها: نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار21 - SPSSتجزیه و تحلیل شدند تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه کنترل در کاهش آشفتگی هیجانی و افزایش کیفیت زندگی نشان می داد؛ اما تفاوت معناداری در مقیاس اضطراب مرگ از نظر آماری حاصل نشد. نتیجه گیری: یافته های بدست آمده از پژوهش حاضر موید آن است که روش درمانی سیمونتون باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش آشفتگی هیجانی زنان مبتلا به سرطان سینه شده است. همچنین این نتایج بیانگر این است که طراحی و اجرای مداخلات روانشناختی علاوه بر مداخلات دارویی می تواند به این بیماران جهت بهبودی و سازگاری بهتر کمک نماید. کلید واژه ها: سرطان سینه، کیفیت زندگی، آشفتگی هیجانی، روش درمانی سیمونتون |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۴ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
عنوان |
: |
نقش عوامل فراتشخیصی در پیش بینی شدت اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر |
شماره مدرک |
: |
۲۲۳۳پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روانشناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
کامی، مریم |
استاد راهنما |
: |
پروانه محمدخانی |
استاد مشاور |
: |
عباس پورشهباز |
تعداد صفحات |
: |
۱۶۲ص |
چکیده |
: |
مقدمه: عوامل فراتشخیصی، پایههای آسیبزای مشترک در اختلالات مختلف میباشند و در بسیاری از موارد همابتلایی بین اختلالات مختلف را توجیه میکنند. از جمله اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر که در بسیاری از موارد همزمان در افراد تشخیص دادهمیشود. از جمله عوامل فراتشخیصی مشترک بین این دو، بدتنظیمی هیجانی، حساسیت اضطرابی، اجتناب تجربهای و تفکر تکراری منفی است. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی و مقایسه نقش هر یک از اینها در شدت اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر و همچنین بررسی میانجیگری اجتناب تجربهای و تفکر تکراری در رابطه بدتنظیمی هیجانی و حساسیت اضطرابی با شدت اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر میباشد. روش: این مطالعه یک مطالعه پس رویدادی از نوع مطالعات همبستگی می باشد487. نفر از دانشجویان دانشگاههای شهر تهران با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند و پرسشنامههای مشکل در تنظیم هیجان، حساسیت اضطرابی -ویرایش سوم، پذیرش و عمل -نسخه دوم، تفکر درجامانده، مقیاس عاطفه منفی و مثبت -خرده مقیاس عاطفه منفی، سیاهه فرم کوتاه اضطراب سلامتی و مقیاس هفت سؤالی اختلال اضطراب فراگیر تکمیل کردند. دادهها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، همبستگی سهمی، تحلیل رگرسیون چندگانه و تابع تشخیص تحلیل شدند. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد بدتنظیمی هیجانی نسبت به سایر متغیرها، شدت اضطراب فراگیر را بیشتر پیشبینی میکند، در حالیکه حساسیت اضطرابی، قویترین پیشبین شدت اضطراب بیماری است. همچنین دو متغیر پیشبین بدتنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی، بیش از متغیرهای میانجی )اجتناب تجربهای و تفکر تکراری منفی( شدت این دو اختلال را پیشبینی میکند. همچنین این 4عامل فراتشخیصی به خوبی افراد هنجاری را از افراد با اضطراب بیماری و اضطراب فراگیر شدید، تفکیک میکنند. بحث: با توجه به یافتههای مطالعه حاضر، به نظر میرسد مهمترین عاملی که افراد را به ابتلا به اضطراب بیماری مستعد میسازد، حساسیت اضطرابی است؛ در حالیکه بدتنظیمی هیجانی قویترین و مهمترین عامل پیشبینی کننده اضطراب فراگیر است، هر چند سایر عوامل مانند تفکر تکراری منفی نیز به میزان زیادی شدت آن را پیشبینی میکند. به نظر میرسد رویکردهای درمانی که مؤلفههای بدتنطیمی هیجانی و تفکر تکراری منفی را در اضطراب فراگیر و حساسیت اضطرابی، به خصوص حساسیت نسبت به نشانههای بدنی را در اضطراب بیماری هدف قرار میدهند، در درمان این اختلالات مؤثرتر هستند. |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۴ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی |
عنوان |
: |
شناسایی بد عملکردی مولفه های هیجانی در بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی |
شماره مدرک |
: |
۲۱۶۲پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روانشناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
باطبی،سپیده |
استاد راهنما |
: |
بهروز دولتشاهی |
تعداد صفحات |
: |
۱۶۰ص |
چکیده |
: |
هدف از پژوهش حاضر شناسایی بدعملکردی مولفه های هیجانی در بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی می باشد. در این مطالعه مقایسه ای 120 نفر شامل 60 نفر بیمار مبتلا به صرع لوب گیجگاهی و 60 نفر فرد سالم غیرمصروع به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون بازشناسی هیجان چهره ای اکمن (1976)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان DERS) ، گرتس و رومر، (2004، پرسشنامه تنظیم هیجانی شناختی CERQ)، گارنفسکی، کراییج و هاون، (2001، مقیاس پردازش هیجانی EPS)، باکر و همکاران، (2007 جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره )مانوا( در نرم افزار SPSS16 تحلیل شد. نتایج داده ها نشان داد که بازشناسی هیجان چهره ای در بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی نسبت به گروه سالم در دو زمینه صحت پاسخها و زمان واکنش عملکرد ضعیف تر و همچنین تنظیم هیجانی و تنظیم شناختی -هیجانی و پردازش هیجانی نیز در این بیماران نسبت به گروه سالم عملکرد پایین تری دارد05/0<="" td=""> |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۴ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی |
عنوان |
: |
فراوانی و الگوی مصرف الکل در بین دانشجویان و ارتباط آن با ابعاد شخصیتی |
شماره مدرک |
: |
۲۲۲۸پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روان شناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
بلاشی، امیر |
استاد راهنما |
: |
بهروز دولتشاهی |
استاد مشاور |
: |
اصغر دادخواه |
تعداد صفحات |
: |
۱۵۸ص |
چکیده |
: |
هدف از این پژوهش تعیین فراوانی و الگوی مصرف الکل و نقش عوامل شخصیتی مرتبط با مصرف الکل در بین دانشجویان است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی توصیفی است. آزمودنی ها 500 دانشجوی مشغول به تحصیل در یکی از دانشگاه های شهر تهران، در سال 1392 بودند. نمونه گیری با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انجام گرفت. آزمودنی ها به پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه شخصیتی نئو فرم کوتاه ( NEO FFI) و پرسشنامه پیمایش مواد و مشروبات الکلی امریکا پاسخ دادند. اطلاعات با روش آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: برای تحلیل داده های پژوهش آنووا، tمستقل و خی دو به کار برده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که فراوانی مصرف الکل در بین دانشجویان حدود 20 درصد می باشد. همچنین نتایج بیانگر این است که فراوانی مصرف الکل بین دختران و پسران از نظر آماری تفاوت معناداری دارد. به عبارت دیگر فراوانی مصرف در بین دانشجویان پسر به طور معناداری بیشتر از دختران می باشد. در خصوص الگوی مصرف نیز نتایج نشان داد که الگوی مصرف کم بیشترین درصد یعنی حدود 59 درصد از کل الگوی مصرف را شامل می شود. اما بین الگوی مصرف و جنسیت رابطه ی معناداری مشاهده نگردید. در بررسی ویژگی های شخصیتی بین مصرف کنندگان الکل و کسانی که مصرف نمی کنند نیز دیده شد که دو گروه تنها در بعد گشودگی با یکدیگر تفاوت دارند. بحث و نتیجه گیری: در ویژگی های شخصیتی به جز بعد گشودگی بین دو گروه مصرف کننده الکل و افرادی که الکل مصرف نمی کنند تفاوت معناداری وجود ندارد. کلمات کلیدی: فراوانی مصرف الکل، الگوی مصرف الکل، پرسشنامه شخصیتی نئو |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۳ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||
|
عنوان |
: |
شناسایی نقش سطح تحول من)ایگو (و ابعاد تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر)SBI( |
شماره مدرک |
: |
۲۰۸۹پ |
نوع مدرک |
: |
پایان نامه فارسی |
رشته تحصیلی |
: |
روانشناسی بالینی |
مقطع تحصیلی |
: |
کارشناسی ارشد |
پدیدآورنده |
: |
محمدیان، ابوالفضل |
استاد راهنما |
: |
شیما شکیبا |
استاد مشاور |
: |
بهروز دولتشاهی |
تعداد صفحات |
: |
۱۳۱ص |
چکیده |
: |
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش سطح تحول من )ایگو( و ابعاد تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(IBS) بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر 80 نفر که 40 نفر بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و 40 نفر گروه کنترل بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش سطح تحول من ازآزمون فرافکن تکمیل جمله SCT لووینگر و برای سنجش تنظیم هیجان از پرسشنامه تنظیم هیجان ERQ گراس و جان استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارspss 19 و با استفاده از آماره های توصیفی، آزمون tمستقل، و تحلیل تشخیصی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر از سطح تحول من پایینی برخوردار هستند و از سرکوبی هیجانی بیشتری استفاده می کنند. همچنین نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که سطح تحول من، سرکوبی هیجان و ارزیابی مجدد توانستند مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر را از گروه کنترل تمییز دهند. همچنین سطح تحول من قدرت بیشتر را در تمییز گروه آزمایش و کنترل داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عوامل روانشناختی نقش مهمی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر دارد و مداخلات روانشاختی برای این بیماران ضرورت پیدا می کند. کلمات کلیدی: سندرم روده تحریک پذیر، تحول من و تنظیم هیجان |
سال تحصیل |
: |
۱۳۹۴ |
محل تحصیل |
: |
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران |
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: